loading...
باقرتنگه روستا
حمید رضا گل محمدی بازدید : 1585 شنبه 08 فروردین 1394 نظرات (0)

پوشاک سنتی مردم مازندران

تن پوش زنان

شلیته یا چرخی شلوار، تمبون محلی:

دامن پرچین و کوتاهی است از جنس پارچه ابریشمی و کتان های ظریف یک رنگ که معولا" دورادور لبه پایین آن را با نوار سیاه رنگی تزیین می کردند و به آن سیاهیک می گویند.در تندیس های به دست آمده از دور اشکانیان مجسمه زنی با شلیته ای بلند و پیراهنی نیمه کوتاه وجود دارد. در حال حاضر از شلیته ای هنگام جشن ها و برای رقص ها ی محلی استفاده می شود.


 

 پوشاک سنتی مردم مازندران

 تن پوش زنان

شلیته یا چرخی شلوار، تمبون محلی:

دامن پرچین و کوتاهی است از جنس پارچه ابریشمی و کتان های ظریف یک رنگ که معولا" دورادور لبه پایین آن را با نوار سیاه رنگی تزیین می کردند و به آن سیاهیک می گویند.در تندیس های به دست آمده از دور اشکانیان مجسمه زنی با شلیته ای بلند و پیراهنی نیمه کوتاه وجود دارد. در حال حاضر از شلیته ای هنگام جشن ها و برای رقص ها ی محلی استفاده می شود.




تن پوش زنان مازندرانی

 تمبان تنگه تمبان یا پشمبال :

نوعی شلوار با الگوی ساده به رنگ تیره معمولا" از جنس پارچه ای سنتی کرباس و یا از جنس پارچه های تهیه شده از بازار به نام دبیت حاج اکبری است.در چین کمر تمبان به جای کش، نوار بلند کتانی یا کج استفاده می شود.

نیم ساق : نیم ساق هم نوعی شلوار تنگ به رنگ های سبز ، سفید یا سرخ از جنس ابریشم یا مخمل است که آن را معمولا" دختران و زنان جوان در زیر پیراهن می پوشند..

جومه: پیراهن و دامن یک سره از شانه تا زیر زانو است جنس این پیراهن معمولا" کتان یا چیت است. نیم تنه: این جلیقه به شکل جلیقه های مردانه با یقه هفت یا گرد و جلو باز است و چند دکمه می خورد . قسمت جلویی آن از پارچه پشمی و پشت آن آستری است .گاه جلیقه را از جنس مخمل سرخ یا زرد و آراسته به سکه و پول های قدیمی تزیین می کنند در محل هزار جریب به این جلیقه سیمپوش می گویند.

کلیجه : کتی بلند و معمولا" از جنس مخمل رنگی همراه با یراق دوزی وسکه های عراقی و رضاشاهی است که در زمستان استفاده می شود. این کت آستین ساده بلند دارد. نوع دیگر آن با آستینی که تا روی آرنج می رسید به نام چکبن شناخته می شد.

 چادر شو : چادر شب مربع شکلی را سه گوش کرده دور کمر در پشت گره می زنند. هنگام عروسی سر و چهر عروس را با آن می پوشانند. جنس چادر شب د رخانواده های اعیان از ابریشم است و مردم عادی چادر شب هایی ازجنس کج ( ابریشم درجه 3 ) و یا مخلوطی از ابریشم و کج استفاده می کنند.

 سرپوش زنان

  چارقد: روسری چهارگوش با رنگ روشن و گل دار از جنس وال، ململ، چیت و یا ابریشم است. از رنگ روشن چارقد همراه با آرایه های نقره ای به نام سرچنگک در محل شقیقه ها ، در جشن ها استفاده می شود.

مندل : سربندی است از جنس کتان که آن را سه گوشه و روی چارقد استفاده می کنند مندل بیشتر هنگام کشاورزی و کارهای روزمره استفاده می شود.

 سراقوچ:نوعی کلاه زنانه است از پارچه نخی و یا الگویی مشابه کلاه نوزاد که برای نگهداری گیسوان بافته شده به کار می رود. لبه این کلاه را چین کش می کنند. 

گیس بند یا موباف: بند نازکی است که آن را با رشته های تابیده شده از نخ برن که معمولا" سفید رنگ استتهیه می کنند. از گیس بند برای بستن گیسوان بافته شده استفاده می شود.

پاپوش زنان   جوراب: جنس آن از پشم است و در رنگ های تیره بافته می شود. کوش : در گویش محلی به کفش میگویند جنس آن از چرم دباغی شده و به رنگ های قهوه ای و مشکی بود .
 گالش: بیشتر در رفت و آمدهای روزانه استفاده می شود و از جنس لاستیک سیاه و کف آن قرمز رنگ است .  چاروق : کفش مشترک مردان وزنان است جنس این کفش از چرم گاو و گاومیش و یا نمد است که کمی بزرگ تر از پا و لبه آن چین کش است .
 پاتوئه: شال بلند ابریشمی است که دور پا پیچیده می شود و با کمک ریسمان های بلندی آن می بندند پاتوئه پاپوش گرمی است و در ورزهای سرد بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد. 



زنان روستایی باقرتنگه




زنان روستایی باقرتنگه



تن پوش مردان  

جومه یا جامه : پیراهنی است که متناسب با فصل از پارچه های کرباس چیت یا چلوار دوخته میشود. نوع مرغوب آن را از ابریشم تهیه می کنند.
 شلوار یا تمان یا پشمبال : به شلوارهای سیاه یا آبی رنگ از جنس کرباس می گویند که گاه در زمستان از جنس چوقا تهیه می شد. مدل آن بلند تا مچ پا و الگوی آن ساده بود. برای چین کش کمر به جای کش، بند کمر به کار می رفت. 
نیم تنه: تن پوشی دکمه دار و معمولا" یقه هفت از جنس پشم و به رنگ مشکی یا کبود است نیم تنه رامردان هنگام سرما بر روی جامه های خود می پوشیدند.
چوخت، قبا یا کولک: کت پشمی ساده تیره رنگ با یقه برگردان و جلو دکمه دار، که مردان در زمستان روی جامه می پوشند.
علیجه یا سرداری: علیجه را اعیان می پوشیدند.دامادها علیجه را به تن می کردند. علیجه معمولا" بلندتر از کت معمولی و تا نزدیک زانو بود.
لباده : تن پوش بلندی است که معمولا" از جنس کرباس یا فاستونی تهیه می شود روی کمر لباده شالی به نام « کمر شال از جنس پشم یا ابریشم می بستند.
شولا : لباس پشمی بلندی برای چوپان ها در شب ها به شمار می رود. چوخا به عنوان استر درونی شولا به کار می رفت.
کردک : مانند شولا مورد استفاده چوپان ها است.
بوشلوق: تن پوشی با آستین بلند نمدی است که مورد استفاده چوپان ها قرار می گیرد.
 پستک: تن پوش نمدی و کوتاه تر از شولا و بوشلوق، شبیه جلیقه ساده و گشاد اما نمدی است. دستکش: بیشتر درنقاط کوهستانی مورد استفاده است جنس آن یا از پشم بره تازه متولد شده و یا از الیاف پست تر بود و به آنها پنج انگلیسی ( پنج انگشتی ) و یک انگلیسی ( یک انگشتی ) می گفتند.
 سرپوش مردان  
 کلاه نمدی : جنس این کلاه از پشم حلاجی شده است این کلاه پوشش مناسبی برای فصل زمستان است. 
کلاه گوشی: کلاهی است که قسمت پشت و دو گوش جلوی آن لب برگشته و همین امر علت نامگذاری آن است.
  پوستین کلاه : بیشتر مورد استفاده رمه گردانان است بهترین نوع آنار پوست بره تازه تهیه می شود و به آن کلاه پوستی نیز می گویند.
شب کلاه : بیشتر از الیاف پشمی تهیه می شود ساده و کاسه ای شکل است و معمولا" در خانه وهنگام خواب استفاده می شود.
کلاه سنگسری: کلاه پشمی کاسه ای شکل است که درون آن عرقچین و سطح آن دارای روزنه است. مندل: دستاری نخی به شکل عمامه که دنباله آن پشت گردن آویزان می شود. به شال آن « میربند » و هنگامی که بر سر می گذاشتند مندل می گفتند این کلاه درمناطق جلگه ای استفاده می شد.
  پاپوش مردان   جرب : جوراب ویژه چوپان ها بود. انواع کران تری از آن نیز با عنوان های رنگ رشت و آق بانو وجود داشت. نوع دیگر آن را گردن جرب می گفتند. و بافت ساده و یک رنگ داشت.
کوش : مردم نواحی کوهستانی گیوه به پا می کردند. گروهی نیز گیوه کرمانشاهی که از نخ ابریشمی باالیاف زیبا و کف چرم یا کائوچو بود، می پوشیدند. صندل های با کف نازک از چوب افرا یا ملیچ را چوکوش می گفتند.
 شیخی کوش : کفشی از چرم و به شکل نعلین که اغلب مورد استفاده روحانیون قرار میگرفت. چوموشک یا چموشک: کفشی با کفی از چرم گاو و پاشنه نعل آهنی که تا مچ پا بود و در همه فصول استفاده می شد.
چاروق: سنتی ترین کفش این ناحیه که معمولا" باپاتوئه استفاده می شود. جنس آن چرم و دارای بندهای بلند برای بستن دور پا است.




       
تن پوش مردان روستایی باقرتنگه




تن پوش مردان روستایی باقرتنگه 


زیور آلات :

زیورآلات همواره مورد توجه علاقه زیباپسندان بوده است.  شاید یکی از عوامل جذابیت زیورآلات استفاده ازمواد اولیه موجود در طبیعت مانند سنگ های مختلف فلز، چوب، و گیاه باشد. به عنوان نمونه هایی از زیورآلات مازندران می توان به زیورآلات منطقه کجور و کندلوس اشاره نمود:
  قلدون یا گلوبند: شامل میرکا،گبری چشم بلبلی، کهربا، عقیق، یسر و یشم که به صورت اشکال هندسی و نامنظم تراشیده می شد. 
قرافل یا قرنفل : به دلیل خواص درمانی و بوی مطبوع این گیاه از آن به عنوان گردنبند استفاده می شد.
 سنگ دل ربا یا بذر افشان : به شکل قلب تراشیده می شد و به علت وجود کریستال خالص درخشندگی داشت.
 خلخال یا سوسکی : حلقه ای از زنگوله های نقره برای دور مچ پا گل بنی : سوزن های نقره با نگین عقیقیا قوت که به جای سوزن یا سنجاق برای بستن روسری استفاده می شد.
چشم چین: مهره سفالی است برای رفع چشم زخم و رفع قضا و بلا. چشم اصلی چشم چین در حقیقت تهیه شده از مردمک خشک شده چشم گوسفند در روز عید قربان است که همراه مهره ای به روی سینه می آویختند.
 گرد رو : شبیه دانه های تسبیح از جنس نقره با سه عدد قلاب که با زنجیره به این رشته متصل بود و زنان با نصب قلاب ها روی سر و اطراف گوش این رشته را دور صورت قرار می دادند.(chekel)


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
روستای «باقرتنگه» که در قدیم الایام« باغ تنگه» نام داشته است. باقرتنگه روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان بابلسر ادر استان مازندران باقرتنگه از دهات بلده (دهستان پازوار) حومه مشهد سر.(از مازندران و استر آباد ، رابینو ترجمه وحید مازندرانیص۷۴ و ۱۵۷)در فرهنگ جغرافیائی آمده است : دهی است از دهستان حومه ٔ بخش بابلسر شهرستان بابل که در 4 هزارگزی خاور بابلسر برکنار راه شوسه ٔ بابلسر بهنمیر دردشت واقع است. ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل مرطوب و 215 تن سکنه ،آب آنجا از چاه تأمین میشود، محصول عمده ٔ آن پنبه و کنجد و باقلا و غلات و صیفی و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری است و گله داران تابستان برای ییلاق به سواد کوه میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). طبق سفرنامه ملگونف روسی به سواحل جنوبی دریای خزر در سالهای ۱۸۵۸ و ۱۸۶۰ میلادی نام قدیم بابلسر مشهد سر نام داشته است که این بلوکات به دوقسم تقسیم شده ، مشهدسر اول و مشهدسر دویم نامگذاری شده بود و جز ولایت بارفروش که هم اکنون به آن بابل می گویند، روستا ی "باقرتنگه" که در قدیم الایام "باغ تنگه" نام داشته است جز دهات بلوکات مشهد سر اول و در نیم فرسخی مشهد سر قرار داشته است. این روستا در دهستان ساحلی قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۴۳۷۴نفر (۱۱۹۸خانوار) بوده‌است. اخیرا روستای باقرتنگه در محدوده دهستان ساحلی باقرتنگه که شامل روستا های اوکسر، تازه آباد، پایین احمدکلا، ایستگاه رادار، مجتمع مکان‌های مسکونی نیروی هوایی می باشد قرار گرفته است. گفتنی است که مطالب قدیمی این وبلاگ طبق گفته قدیمی ها و مدارک و اسناد موجود در کتاب ها نوشته می شود . و اگر دوستان اطلاعات بیستری در رابطه با باقرتنگه دارند می توانند توسط نظرات ارسال کنند. تا جهت درج آن اقدام صورت پذیرد. مدیر وبلاگ : حمیدرضا گل محمدی تواندشتی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 44
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 47
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 97
  • بازدید ماه : 57
  • بازدید سال : 1,179
  • بازدید کلی : 35,601